
پیامبر گرامی اسلام، حضرت خاتمالانبیا، محمد مصطفی(ص) فرموده است. حسین از من است و من از حسین هستم و هرکسی حسین را دوست بدارد خداوند او را دوست میدارد.
اما همین حسینی که نور چشم رسول خدا بود و در آغوش رسالت بزرگ شده بود در سال ۶۱ هجری در کربلا توسط شقی ترین افراد زمانه به شهادت میرسد.
حالا آگاهان دینی میگویند، همین حق طلبی و عدالت خواهی حسین و یارانش باعث شد تا جریانها و کسانی که قدرت، ثروت و منافع دنیایی را بر ارزشهای معنوی ارجحیت میدادند در مقابل او صف کشیده و امام حسین(ع) و یارانش را به شهادت برسانند.
همانطور که امام در طول سفر از مدینه به کوفه بارها اعلام کرده بود که این حرکت و قیامش هدفی جز اصلاح امت رسول خدا نیست.
آکادمیسین کشور، حضرت آیتالله العظمی محسنی(ره) در زمان حیاتشان با تاکید بر شناخت دو جریان فکری حسینیت و یزیدیت میگفتند، ماجرای غمناک عاشوری ۶۱ هجری رخ داده است اما آنچه که امروزه مهم است، شناخت حسینیت و عمل به آن و همچنین دوری از یزیدهای زمانه و مقابله در برابر ستمهای آنان است.
هرچند به گفته اسلام شناسان وعالمان دین تقابل حق وباطل تاریخ طولانی دارد که به زمان خلقت آدم برمیگردد اما تاکید میکنند نباید در هیچ زمانی در برابر ظلم، بدعت، فساد و خود خواهیها سکوت کرد.
عاشورا قضیه تاریخی و عدالت خواهانه بشریت است که با گذشت صدها سال هنوزهم تازگی دارد و پیروان خط حسینیت همه ساله از خط و مکتب امام حسین عاشقانه تجلیل میکنند.