شب عاشورا؛ شب عشق و دلدادگی

عصر روز تاسوعا صدای سم اسپان عمر سعد، آرامش اهل حرم رسول الله در کربلا را برهم زد. امام حسین، علمدار کربلا ابالفضل العباس(ع) را به مصاف دشمن فرستاد، فرمانده دلاور کربلا پس از شنیدن قصد دشمن به خیمه بازگشت و فرمود لشکر ابن زیاد شیپور جنگ نواخته و قصد حمله دارند.

امام فرمود امشب را مهلت بخواه تا سر بر آستان خالق بی همتا گذاشته و بشکرانه فراهم شدن شهد شهادت، امشب را به قیام و قعود و سجود خداوند پاسداریم.

شبی عاشورا تنها شبی عبودیت و بندگی نبود، شبی تصفیه صفوف یاران الهی از مردان آلوده به دنیا طلبی نیز بود. شبی عاشورا در حقیقت شبی تصفیه و پاکسازی مجاهدان فی سبیل‌الله از مجاهد نماهای دنیا گرا هم بود. ابا عبدالله همه یاران را جمع کرد و فرمود فردا کربلا صحرای محشر است، از غنیمت دنیایی و مقام و منصب سیاسی خبری نیست راه برای همه تان باز است و مسیر هموار!

پس از تصفیه صفوف، یاران آسمانی امام، برای جان فشانی تعهد بستند؛ سخن جوانان بنی هاشم این بود که باید پیش از سایر اصحاب در برابر دشمن رفت اما یاران غیر هاشمی به رهبری حبیب ابن مظاهر سخن شان این بود که باید حرمت آل رسول را حفظ کرد و پیش از آنان جام شهادت نوشید

به این ترتیب شبی عاشورا شبی عشق و وفا داری بود، شبی به رنگ و طعم جاودانگی و بهشت، شبی که سقادار کربلای افغانستان هم معتقد است که تنها عشق و وفاداری را می توان از شبی عاشورا پیدا کرد

در چنین شبی، کربلا و عاشورای رقم خورد که اینک پس از نزدیک به یکهزار و ۵۰۰ سال عشق و حرارات حسینی زنده تر از هر روز می شود؛ بگونه‌ی که حتی کودک خورد سال کابلی هم می گوید، امام حسین را بیشتر از جان خودش دوست دارد.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *